وبلاگ زندگی

متن مرتبط با «سی و پنج» در سایت وبلاگ زندگی نوشته شده است

من عاشق هدیه دادن و هدیه گرفتن

  • وقتی خدای مهربان این خصیصه زیبا را در وجود من قرار دادنمی دانست چقدر من عاشقققق این واژه ها هستمهدیه دادنهدیه گرفتناما پسر عزیزم خوب می داند مادرش عاشق چه چیزی استبا قسمتی از عیدی خودش مرا میبرد و به بهانه دیدن اکسسوری ها این را میگیرددقیقا روزی که حرف ح را یاد گرفتهاما به طلا فروش می فرماید آن ه را بدهید که اسم مادرم است و من می مانم و یک دنیا عشق به این گل پسر فهیم و دوست داشتنی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دوستانی ماندنی و ماندگار مثل گلهای قشنگ بهار

  • دوستانی ماندنی و ماندگار مثل گلهای قشنگ بهارمن همیشه خدا را شکر می‌کنم که دوستانی که ۳۰ سال پیش انتخاب کرده‌ام هنوز هم برایم همانگونه‌اند.درست است بزرگ شده‌ایم ۳۰ سال گذشته است و شاید هم ۴۰ سال اما دوستیمان همانگونه پابرجاست.من هرگز به یاد ندارم دوستی را از صفحه زندگیم حذف کرده باشم و یا از دوستی با کسی پشیمان شده باشم.چون به نظر بنده همه انسان‌ها برای خودشان حرمت ارزش منزلت و شخصیت دارند.دنیای دوستان من متفاوت و رنگارنگ از هر طیف و مذهب و دینی که باشند ماندگارند.و من این ماندگاری را مدیون سعه صدر و بزرگواری مادر عزیزم می‌دانم که به من یاد داد با همه کس باید دوست باشی و دوست و دوست و دوست.دیروز دوست ۳۵ سال پیش من با من تماس گرفت و مرا دعوت کرد به خانه مادرش در نجف آباد.و این برای من جای بسی افتخار است که هنوز بعد از ۳۵ یا ۴۰ سال دوستیمان پایدار است.ایشان ساکن اهواز هستند اما هر وقت به خانه مادرشان می‌آیند و ما را همانجا دعوت می‌کنند.بماند که چند باری هم در شهر زیبای اهواز هم مهمانشان بوده ایم .و برای من اینگونه دوستی‌ها ارزش دارد.همکاری دارم که بچه‌دار شده است و برایم پیام داده است که پسر نازنین را بردار و به منزل ما بیا دلم برایتان و برای دیدننتان تنگ شده است.من خدا رو هر روز و هزاران بار شکر می‌کنم که چنین دوستان و همکارانی داشته و دارم.از آنجا که عاشق هدیه دادن و هدیه گرفتن هم هستم فقط منتظر چنین فرصتی هستم تا با پسرم آقا امیرحسینم که تمام زندگیم هست برای خرید هدیه روانه بازار شویم.این‌ها که همش بهانه است گاهی هم بی بهانه و بدون هیچ دلیلی به خرید هدیه مشغول می‌شویم.و من بابت همین هم خدا را هزاران بار شکر می‌گویم.و قرار مهمانی ما برای فردا چهارشنبه شد. (Why?, ...ادامه مطلب

  • خاطره دیروز چهارشنبه

  • به نام خدای بهاردر فصل زیبای بهار هستیم این فصل برای من خاطرات بسیار قشنگی دارد.من هنوز به امتداد مهمانی رفتن و مهمانی دادن‌ها فکر می‌کنم و برنامه‌ریزی‌هایم حول و محور همین‌هاست.اما دیروز صبح که از خواب بیدار شدم به هیچ وجه ممکن قادر به حرکت و دیدن اطرافم نبودم چشمانم سیاهی می‌رفت ساعت ۴ صبح بود نماز صبح را که می‌خواستم بخوانم اصلاً نا نداشتم.تا ساعت هفت صبح فکر می کردم می‌شود رفت کار اما..نشد که نشد امیرحسینم را با پدرش راهی مدرسه کردم هر طور بود راضیشان کردم که قبول کنند من امروز در منزل بمانم.اما هنوز ساعت ۹ صبح نبود که مجبور شدم روانه بیمارستان و کلینیک شوم و صرف سرم و سوزن و کلی دارو و درمان.با تمام این‌ها وقتی ساعت ۱۲ سرپا شدم برایم مهمان رزرو شد.و تا ساعت ۶ با مهمانانم سپری کردم مهمانی که امیرحسین هم عاشق فرزندش بود و این روز برای من بسیار پرخاطره شد.روزی که من کارمند در استعلاجی بودم اما به صرف ناهار و کیک دورهمی دوستانه و همکارانه گذشت.و یک جمله همکارم همچنان در ذهن من نقش بستایشان می‌گفتند یکی از آرزوهایم این بوده است که یک روز از درب خانه‌ای وارد شوم و ببینم آنجا سفره آماده برایم پهن است.و من دیروز ایشان را به این آرزویشان رساندم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آرزوی اینروزهای امیرحسین من

  • سلام خدای خوبمامیرحسنیمن یک ارزوی قشنگ داشت و هنوز هم داردکربلاکربلای حسینامسال تولدش در کربلا بوداما امروز آرزویی داشت که امیدوارم من باشم یا نباشم به بهترین شکل به آرزوهای قشنگش برسدامیرحسین: مامان آرزو دارم بچه هایم را ببینم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چقدر درد و غم سنگین هست

  • وای از دردی که با درد دیگر عجین شودما زنده‌‌ شدیم‌ و زنده‌تر‌ میگردیم...تا سیصد و سیزده‌ نفر میگردیم...در قلب‌ حلب، یمن‌، و حالا، کرمان...ما را بکشید؛ زنده‌تر میگردیم... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نظم و ترتیب خدا

  • سلام خدای خوبمانگار تو برعکس بنده‌هایت همه چیز را سر جای خودش می‌چینیاز کربلا رفتنماناز شب یلدا و تولد پسرمانو این آبله مرغان مهمان ناخواندهکه هرچه فکر می‌کنم اگر هفته‌های قبل و هفته قبل و ماه بعد بود چقدر برنامه‌های ما به هم می‌ریختاما انگار قشنگ سر جای خودش اتفاقات را چیدی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روضه امروز

  • خدایا شکرتامسال هم این روضهو به لطف خدایی تو و عنایت آقا امام زمان و بی بی دو عالم حضرت فاطمه الزهرا برگزار شد.به نام خداشهادت بانوی دو عالم، ساقی کوثر و دخت رسول الله (ص) را خدمت شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نماییم‌. به همین مناسبت مجلس روضه خوانی و حدیث کسا برگزار خواهد شد و دقایقی به یاد مظلومیت فاطمه و تنهایی علی خواهیم بود.حضورتان سبب خوشحالی آقا امام زمان (عج) خواهد شد.یکشنبه: ۲۶ آذرماهساعت ۱۰ صبحآدرس: بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حرفهای نانوشته آبان ماه

  • آنقدر حرف و نانوشته تلمبار شده استاما فرصت نیست برای نوشتندوست دارم بنویسم و بگذرم از این کدر روزهای بی مزهاما ...غزه غم اش غالب شده است والا حرف برای گفتن زیاد است بخوانید, ...ادامه مطلب

  • انجمن اولیا و مربیان مدرسه عدل دانشگاه اصفهان

  • وقتی خوشحال و مصر آمد و گفت دوست دارم فرم و پر کنی تعجب کردم گفتم مامان جان مسولیت داره گفت مامان خواهش می کنم بخاطر منبخاطر پسرت و من ناخود آگاه فرم را پر کردم و حتا عکس ام را چسباندم و همین باعث شد کمی جستجو کنم و بفهم اصلا وظیفه این انجمن چیست؟ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • همسایه خوب تر از خوب

  • وای منم دوروزه نگاه ساختمونتون‌میکنم ،،میگم شاید بیاین تو بالکن ببینمتون.ولی خبری نیست ازتونالحمدالله رب العالمین که در شهری غریب همسایه و دوستانی دارم از جنس عشق جمله بالا را یک همسایه عزیز در شهر درچه برایم فرستاده بود دو شب پیش خانم کشاورز مادری نمونه و مادر سه فرزند که بسیار قابل احترام و دوست داشتنی است خیلی خیلی تصورش ناباورانه است اما همانشب من و پسرم هم رفتیم بالای بالکن و نگاه به درب خانه ایشان انداختیم و گفتیم پس چرا خانم کشاور عزیز و بچه هایش پیدایشان نیست؟ من گفتم چرا چراغ حیاط شان خاموش است ؟واقعا اینکه میگن دل به دل راه داره راستهخداروشکر بخوانید, ...ادامه مطلب

  • و این کارهای ناتمام اداری

  • چقدر این کارهای اداری و کارمندی ناتمام است خستگی مان چند برابر و نانوشته ها بسیار, ...ادامه مطلب

  • مامان و بابای کلاس اولی

  • روزهایی که نه ماه مهر کوچکی مان تداعی میشوداول صبح یکشنبهو ظهر یکشنبه و‌آخرشبه آماده سازی کتب دفاتر و ملزومات مدرسه عشق مان گذشتو یک مهمانی در خانه ای که دوست دارم بعدها بنویسم اش بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آخرین روز صفر

  • و تمام امروز به کار و نذری و مهمانی و مهمان داری گذشت و خدایا شکرت, ...ادامه مطلب

  • تولدت مبارک

  • باور که هیچبه خواب هم نمی دیدم فیض حضورتانزیباترین جریده این ماجرا شود.زندگی ام تولدت مبارکبمان برای منبرای پسرتبرای آرزوهایم امبرای آرزوهایشبرای ماندن مان بمان من از خداوند یک پایان خوب و عاقبت خیر برایت و برایمان می خواهم . بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خداروشکر که بزرگ میشی

  • جان دلم عزیزم خداروشکر که داری بزرگ میشوی به قول خودش مامان خداورشکر بزرگ شدم دندان ام افتاد, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها